موج وبلاگی دوست شهیدت کیه !؟

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غفلت

شهید چراغچی و پیک شهادت

در یکی از عملیات ها از کوه های کله شوآن سرازیر شدیم و به سمت تپه های عراقی ها که متوجه شده بودند و شروع کردند به خمپاره زدن.

از داخل شیار حرکت می کردیم تا مورد هدف قرار نگیریم. آتش لحظه لحظه بیشتر می شد در آن شیار جایی بود که جریان آب آنجا را شبیه اتاقکی کرده بود.

شهید چراغچی گفت: چند لحظه ای اینجا شهید چراغچی گفت: چند لحظه ای اینجا بنشینیم تا دشمن ما را نبیند و بعد حرکت کنیم.

در همان لحظه ای که ما آنجا نشسته بودیم یک خمپاره در چند متری ما به زمین خورد

و یک ترکش این خمپاره از روی شلوار شهید چراغچی رد شد و لباس ایشان را سوزاند.

آقای بختیاری به شهید چراغچی گفت: این پیک شهادت بود. شهید چراغچی جواب داد: نه. هنوز وقتش نرسیده که شهید بشوم.

اول باید این گوشت هایی که از حرام و از مسیر غفلت روییده را آب کنیم، بعد شهید بشویم


+ نوشته شـــده در یکشنبه 93 فروردین 10ساعــت ساعت 5:29 عصر تــوسط پریسا چراغچی | نظر